روزنگار کلاس بچه ها
دیروز دومین روز کلاس خلاقیت مادر وکودک بود کلاسها جالب چون من جای شما شعر یاد می گیرم گل بازی می کنم و...... دوشنبه روز اول بود وشما باید نقاشی می کشیدید ارشا که طبق معمول تا دستش رفت سمت رنگ بچه ام گریه کرد وگفت اخی ما که دستمون رنگی بود اومدیم بریم دستش بشوریم که جشمتون روز بد نبینه یکمی از موهاشم رنگی شد .این کجایی دلمون بگذاریم خدا می داند خلاصه ارشا رو فاطمه برد دست وپا ومو هاش شست ویک قلم مو دادیم دستش که اقا با اون نقاشی بکشد .کوشا هم گریه که بگذار من برم جامپینگ وسرسره ومحوطه بازی واما هانا ار نوک مو تا نوک انگشتاش رنگ خالی بود وجای ورق نقاشی خودش ومن وفاطمه رو نقاشی می کرد ودروغ نباشه هر از چندگاهی هم نوک قلم موش سطح و رق لمس می ک...
نویسنده :
سولماز
23:50