فارغ التحصیلی فسقلی ها
من وبابا تصمیم گرفتیم شما رو بگذاریم کافه خلاقیت ماهور در سعادت اباد که هم اموزش ببینید وهم بازی کنید اولن شنبه مهر شما هم از زیر قران توسط اینجانب رد شدید وبمن بردید به روزهای نه چندان نزدیک زمانی که محصل بودم وهر سال مامانم هر سال این رسم مثل هزاران مادر ایرانی دیگری انجام میداد وبا خوذم کلنجار رفتم که به یاد بیارم روزهای دور تحصیل رو روزهای که مامانم با من اغاز می کردسال جدید وباا هم فارغ والتحصیل می شدیم وبا خود فکر می کردم که ایا مادرانه های من هم مثل مادرم خواهد شد ویامن هم مثل برخی دیگه بی خیال خواهم گذشت وایا من هم تمام مقاطع رو یک بار دیگه تجربه خواهم کرد ویا نه؟وعجب دورانی خواهد بود ۳ بار دیکته گفتن ۳ بار ریاضی وعلوم حل کردن ومن ا...
نویسنده :
سولماز
0:0