اولین سفر
بچه های گلم بلافاصله بعد از سال تحویل به دیدن مادر جون وپدر جون وداییها رفتیم اونموقع فاصله خونه مون یک در بودو بعد با سلام وصلوات راهی ویلامون ومن از قبل داده بودم همه جا رو تمیز کرده بودن وتخت مهمان روهم اورده بودن پایین فکر کنم شما پایین راحتر باشید خدا رو شکر جاده خلوت بود بیچاره پدر جون تنها بود چون مادر جون تو ماشین ما بود برای کمک وانصافا شما هم اذیت نکردید ولی وقتی رسیدیم فکر کنم چون جایی جدیدی بود نخوابیدید چون تو خونه هم وقتی شمارو ازپذیرای می اورم اتاق نمی خوابید ولی بعد دو سه شب بهتر شده بودیدولی توقع داشتید تا پاسی از نیمه شب توکالسکه در محوطه بگردونیمتون خلاصه که اصلا فکر خونه اومدن نبودیدتا میامدیم داخل گریه سر میدادید خدارو...
نویسنده :
سولماز
23:38