سفر نامه قشم
سلام سفر قشم یکی از قشنگترینها شد برایمان وفوق العاده خوش گذشت وشما همسفر هایی عالی بودید واین نشان می داد که ما می توانیم مثل سابق سفر کردن را اغاز کنیم شما سه فرشته من کلی تجربه هایی جدیدی بدست اوردید وبرای اولین بار سوار هواپیما وکشتی شدید ومن تمام مدت پرواز نگران گوش درد بودم ولی خدارا شکر خییلی راحت بود وسوار قایق شدیم ورفتیم جزیزه هنگام دیدن دلفین ها واقعا قشنگ بود البته تور یکروزه گرفتیم وتقریبا تمام زیباییهار ا دیدیم جنگلهای حرا ساحل لاک پشت ها دره ستارگان وپارک گورگودیلها اونجا راننده ای در اختبار داشتیم که رفت وامد راحت تر کرده ودر تمام مدت در کنارمون بود وبسیار اقای محترمی بود با پیشنهاد ایشون بک نهار رفتیم به خانه رستوران اقای فیصل در روستای سهیلی اطراف قشم که به جرات می توانم بگم بی نظیر ترین غذایی جنوبی بود که خورده بودیم خوشبختانه شما عاشق ماهی ومیگو هستید که کار ما راحت بود الیته هر چقدر بانویی زیبایی من پایه بازار وخرید بود دو مرد کوچکم بیزار وهر ساعتی از روز وارد بازار می شدی حتما یکی از این دو خواب بودند وکلا انگار اول بازار دیاز پام به این پسر ها داده می شد وفرقی نداشت چه ساعتی از روز بود موقع برگشت با چهار ساعت تاخیر برگشتیم یعنی جایی یکر ب یه ده ساعت یکرب به دو نیمه شب پرواز کردیم
ارشا وقتی برای اولین بار خانم های نقاب پوش دید در در گاهان هراسان دویدی که مامان این دیگه چیه
کوشا هر اقایی که لباس محلی پوش می دیدی بلند می گفتی مامان ابنها چرا مثل خانمها دامن پوشیدن وکلا ما شرمنده می شدیم
هانا به اقای فردوسی که زحمت رفت وامد این مدت ما با ایشان بود می گفتی بیا تهران اونجا هم مارا ببر وبیار ما به شما عادت کردیم می دانی
وباید بگم تنها نکته منفی این سفر بی حوصله بودن سه مرد همسفرمان در مواقع خرید بود که شما دوفرشته بی نظیر بودید
عکسهایی بیشتر در پست بعدی